برای آنان که با آراء و نوشتههای رضا داوری اردکانی آشنا هستند؛ حساسیت و پیگیری او در قبال پروژهی تحول علوم انسانی که اصلیترین مناقشهی سیاستگذاری علم در دو دههی اخیر ایران بوده، عجیب نیست. او این بار، سراغ اصحاب علوم اجتماعی را گرفته است و از جامعهشناسانِ ایرانی گله کرده است که چرا مسئلهی «تحول» را پیگیری نمیکنند؟ برای آنها که «داوری» و نظریاتش را کمتر میشناسند، شاید اینگونه به نظر برسد که لابد او هم از جامعهشناسان میخواهد به دنبال کشف مدلهایی در تحلیل اجتماعی باشند که با شرایط اجتماعی ایران و عقاید خاص ایرانیان، سازگارتر از مدلهای متعارف باشد. اما توقع «داوری»، همانگونه که انتظار میرود، بسیار بیش از اینهاست. او اتفاقا با آن دسته از جامعهشناسانی سخن میگوید که به نحوی «علم دینی» اعتقاد دارند اما به لوازم فلسفی و معرفتشناختی آن بیاعتنا هستند. همانها که جریان تحول را بیاعتنا به مبادی فلسفی پی میگیرند و نهایتا به چیزی شبیه «جامعهشناسی دین» یا جامعهشناسی تجربی و میدانی رضایت میدهند. داوری خطاب به این دسته از افراد میگوید، به همان اندازه که سودای دستکاری سیاسی در علم و ساختن یک علومانسانی، بر اساس منویات سیاسی، سودای خامی است؛ تحول علوم انسانی، بدون در نظرگرفتن فلسفه هم راه به جایی نمیبرد. هر دوی این قسم تلاشها به زعم داوری، کار مشکل را آسان میکند. اگر به دقت این سخنرانی رضا داوری اردکانی را تماشا کنیم، خواهیم فهمید چرا داوری که خود رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی است، چنین میگوید.
سخنرانی رضا داوری اردکانی با عنوان «درباره تجربه مواجهه ایرانی با علوم انسانی» - ۲۶اردیبهشت۹۵
۶ سال پیش
۱۸۹۲
(۴)(۲)
دیدگاه بگذارید
3 دیدگاه در "ما و راه دشوارِعلم"
سلام
قالب جدید خیلی خوبه اما به نظرم فیلم ها سخت تر لود میشه.لطفا تدبیری کنید.
یاحق
سلام
موضوع جلسه “مواجهه ایرانی با علوم انسانی مدرن” دو معنا می تواند داشته باشد:علوم انسانی مدرن به عنوان موضوعی خارجی برای تحقیق یا علوم انسانی به عنوان غایتی که لاجرم باید بدان رسید (یا لااقل همان سیر را پیش گرفت).
ظاهرا سخنان استاد بر اساس معنای دوم صورت گرفت، طوری که گویا غرب در عالم تجدد به سر می برد و ما هم اگر بخواهیم جدید شویم،باید سیری مشابه سیر آنان را طی کنیم، وگرنه در عالم قدیم و قرون وسطی خواهیم ماند، گویا در قرون وسطی خموشی همه عالم را فرا گرفته بوده.
ایشان اگر چه به لزوم توجه به مبانی فلسفی اشاره نمودند، اما در سخنانشان نوعی انکار نسبت به شکل گیری علم انسانی بر پایه مبانی فلسفی اسلامی به چشم می آمد.
ادامه نظر قبل …
در این سخنرانی به جز یک مورد که نام فارابی برده شد،تماما به عالمان غربی استناد شدو هیچ نظارتی بر ریشه های علوم انسانی در تاریخ اسلام و ایران وجود نداشت.
و تا چنین نگرشی بر علوم انسانی ما حاکم باشد،همیشه دانش آموز دبستان غرب خواهیم ماند.