سیمافکر: آنچه از یک گزارۀ علمی انتظار داریم توضیحی است که از واقعیت میدهد. صادق بودن یک گزارۀ علمی بنا بر نظریۀ مطابقت، به انطباقی برمیگردد که آن گزاره با واقعیت خواهد داشت. اگر این مطابقت احراز شود گزاره صادق است و در غیر این صورت نه. اما زمانی که پای تحقیق در مطابقت گزاره با عالم واقع وسط میآید کار قدری دشوار میشود. مسئله این است که ما چگونه میتوانیم به عالم واقع دسترسی داشته باشیم؟ آیا برای اندیشیدن تنها از ابزار زبان و منطق و مفهوم باید مدد گرفت یا برای گرهزدن اندیشه و واقعیت قوای دیگر را نیز میتوان بهکار بست؟ این پرسش در واقع پرسش از امر خیالانگیز است. آیا این قوۀ خیال نیست که در ساخته شدن تصور ما از عالم واقع سهم دارد و باز هماو نیست که تکیهگاه و منشأ بسیاری از آثار هنری میشود؟ دکتر محمدرضا بهشتی، در این گفتار، پرسیده است که آیا شناخت فقط شناخت علمی است یا در اثر هنری نیز نحوی شناخت بشر نسبت به عالم واقع هویدا میشود؟ تأمل درباب هنر و اندیشیدن به هنر به مثابه شناخت واقعیت، باعث شده است که پرسش از چیستی استعاره بهعنوان دستمایه اثر هنری، برای دکتر محمدرضا بهشتی اهمیت یابد.
سخنرانی محمدرضا بهشتی در نشست «پدیدارشناسی هنر»-۷بهمن۹۵
۲ سال پیش
۱۳۷۴
(۶)(۰)
دیدگاه بگذارید
اولین نفری باشید که دیدگاه میگذارد