مسئله ترجمه همواره ما را به ضرورت گفتگو میان انسانها ملتفت میکند. گرچه این گفتگو به سادگی ممکن نیست و هر انسان در گفتگو با دیگری به دشواریهایی بر میخورد. میان زبانهای گوناگون، این دشواری بسیار بیشتر هم میشود و گاهی انسانها را از مفاهمه ناامید میکند. در قبال این شرایط که خود را در مسئله ترجمه به تمامی نشان میدهد همواره دو موضع متضاد و رایج اتخاذ میشود. گروهی معتقدند که ترجمه اساسا امکان پذیر نیست و صحبتهایی از فاصله پرنشدنی بین زبانها و شبکههای درهم تنیده واژگانی به میان میآورند. گروه مقابل اما این حکم را با تجربه طبیعی انسانها در گفتگوی با یکدیگر در تناقض میدانند و معتقدند که مفاهمه دقیق شدنی است. البته این مناقشه همچنان ادامه دارد و این دو گروه کماکان دلایلی را علیه یکدیگر اقامه میکنند. مناقشهای که گویا تمامی ندارد و هرچقدر هم که فلسفی و دقیق بنماید در نهایت ابتر باقی میماند. اما به راستی باید چطور این مناقشه را پیگیری کرد؟ آیا میتوان به نحو اساسیتری سراغ این منازعه رفت و آن را دنبال کرد؟
شاید باید پرسشمان را کمی تغییر دهیم. باید بپرسیم اساسا چرا ترجمه برای انسان مسئله شده و اصل وجود این مناقشه اشاره به چه دارد؟ چه بسا این پرسشی نباشد که بتوان پاسخی تمام کننده و قاطع به آن داد اما ما را متوجه امکانی میکند که در مسئله ترجمه نهفته است. دشواری ترجمه همچون یک معضله نیست که بتوان آن را به نوعی رتق و فتق کرد. گویی این موقعیت انسان در عالم است که گفتگوکردن و اتفاق میان انسانها را دشوار میکند و البته در این دشواری راهی را به سوی او میگشاید و تلاشی را در او بر میانگیزد. تلاشی که هزینهایست برای جمع آمدن انسان. تلاشی که در کتاب مقدس اینگونه به آن اشاره شده: «از برای خود نامی پیدا کنیم تا در جهان پراکنده نشویم».
سخنرانی عبدالکریم رشیدیان با موضوع «امکان ترجمه و مسئله مسئولیت» - ۲۶ بهمن ۹۹
۱ سال پیش
۱۳۹۸
(۱۸)(۰)
دیدگاه بگذارید
اولین نفری باشید که دیدگاه میگذارد