داستان ما را از بیهودگی نجات میدهد
گفتگوی جان برجر و سوزان سونتاگ - ۱۹۸۳
اگر کسی متوجه «هنر از دست رفته داستانگویی» شده باشد، به نیکی دریافته است که گفتوگو درباره آن چقدر کار دشواری است. گفت و گوی جان برجر و سوزان سونتاگ به نحوی شروع می شود و ادامه می یابد که انگار «داستان» درزمانۀ ما چیزی دست نیافتنی است. اصلا چه زمانی ما ناگزیریم درباره امری چنان حیاتی، اینگونه به گفتوگو بنشینیم و درباره آن از نو فکر کنیم؟ درباره امری که از میان رفته است، باید از نو فکری کرد.
گفتوگوی برجر و سوزان سونتاگ همچون یک داستانِ زنده است. برای همین نمیتوانیم جایی را بهترین جای آن بنامیم. مثل اینکه بگوییم اولِ داستان بهتر از آخر یا وسط آن است. حال آنکه داستان در به هم پیوسته بودنش معنا دارد. چیزهایی داریم در جهان که خود را داستان می نامند اما زنده نیستند. اولین روبرویی ما با آنها ملال انگیز و کسل کننده است. شاید چون واقعا داستان نیستند. سونتاگ در ادامه قسمت نخست این گفتوگو که در آن درباره تمایز داستانهای کتبی از داستانهای شفاهی سخن گفته بود، اشاره میکند که برای او نوشتن یک جورِ دیگر گفتن است. برای او چیزهایی هست که به گفتن نمیآیند و چیزهایی هم فقط به نوشتن میآیند. نوشتن یک جور گفتنِ همراه با هنر است. نوشتن، حرفهایی که میگوییم را دگرگون میسازد. این تمایز، هنر را ثمر میبخشد و آنرا نحوی دگرگونسازی تلقی میکند. این تمایز داستان را زنده میکند.
تعداد بازدید : 343