بهار در خزان
ملکالشعرای بهار، شاعر درد وطن
صد سال از سرودن قصیده دماوندیه میگذرد. بهار شعر را پس از آزادی از زندان سرود. زندان رفتن او تحت تأثیر فعالیتهای مطبوعاتی و اشعار انتقادی او در دورهای بود هرج و مرج مطلق در ایران حاکم بود. دورهای که ایران با مشروطه تجربه کرد، تجربه امیدواری و سرخوردگی بود.
بهار مثل هرکسی که درد ایران داشت، نمیتوانست شاعر این همه درد نباشد. اما شعر و تمنای او بوی ناامیدی داشت. با شکست مشروطه و ظهور استبداد رضاخان از هیچ گوشهای بوی امید نمیآمد.بهار در شعر دماوندیه جواب شکستها و ناکامیهایش را از دماوند میخواست. و او را به دادخواهی فرامیخواند. بهار میخواهد؛ دماوند با همه فسردگی و ناامیدیِ زمانه، فریاد بکشد و به خروش بیاید.
قطعه دماوند اگرچه شور و حرارتی بینظیر دارد، اما تلخ و سوزناک است و گویای سالهای ناامیدی ایران. شعر بهار اما با آن تمنای درونی و دردی که شاعر از درون آن میگوید، هنوز گرمای خود را دارد.
تعداد بازدید : 692