در ماههای پس از طوفان الاقصی نوار غزه شاهد یکی از خونبارترین نسلکشیهای تاریخ معاصر بوده است. زن و مرد و کودک دائم تحت حملات جنگندههای اسرائیلی کشته میشوند. پهپادهای اسرائیلی به صورت شبانه روزی در سرتاسر غزه پرواز میکنند. مرزهای نوار غزه همه بسته شدهاند و کمترین کمک بشردوستانه هم اجازه ورود به غزه پیدا نمیکند. پس از شکسته شدن آتشبس دوم هم اوضاع به مراتب بدتر شد؛ غزه در بیتوجهی رسانهها و کشورهای جهان، تبدیل به بزرگترین زندان رو باز جهان شده است که نزدیک به ۲ میلیون زندانیاش نیازهای اولیهی خود را هم نمیتوانند تأمین کنند.
در سوی دیگر نقشهی فلسطین اشغالی اتفاقات دیگری در حال رخ دادن است که بی سر و صدا همان پروژهی نسلکشی غزه را به نحوی تدریجی ادامه میدهند؛ کرانه باختری رود اردن که از سالها قبل -یعنی پس از توافق اوسلو- روی کاغذ به فلسطینیها تعلق گرفت، همان سوی دیگر نقشه است که کمتر به آن توجه میشود. اسرائیل از همان ابتدا شهرکسازیها را برخلاف تمام تعهداتش در سراسر کرانه باختری شروع کرد و رفته رفته با پیوند زدن شهرکهای پراکنده به یکدیگر، پروژهی جعل سرزمینهای جدید برای اسرائیل را ادامه داد. عربها به شهرکنشینان میگویند: «مُستَوطِن». در فارسی شاید بتوان آن را به «وطنگزین» ترجمه کرد. مستوطن کسی است که به سرزمینی دیگر میرود و صاحبان آن سرزمین را یا اخراج میکند یا نابود؛ سپس آن جا را رسماً به عنوان وطن خود جعل میکند. مستوطن/شهرکنشین/وطنگزین را نباید صرفاً گروهی خاص از اسرائیلیها دانست بلکه بنیاد اسرائیل بر اساس همین «وطنگزینی» یا بهتر بگوییم «وطندزدی» بنا شده است.
مستند «رستگاری مقدس» به روایت مستوطنها/وطنگزینها میپردازد. این مستند که در سال ۲۰۲۴ توسط شبکه تیآرتی ساخته شده است، ماجرای صهیونیستهایی را روایت میکند که همزمان با حملات مستمر اسرائیل به غزه، به نحوی سیستماتیک مشغول جعل «خاک» در کرانه باختری هستند. مستندسازان به سرزمینهای اشغالی سفر میکنند و با گروهی آشنا میشوند به نام «جوانان هیلتاپ». جوانان هیلتاپ گروهی از صهیونیستها هستند به رهبری دنیلا وایس که هر زمان لازم باشد به تپهای در کرانه باختری میروند و شهرک جدیدی در آن جا میسازند. دنیلا وایس در این مستند میگوید: «اگر نخستوزیر نتانیاهو مرا فرا بخواند و بگوید: «دنیلا! ما نیاز داریم که همین الان یک پاسگاه جدید بر روی یک تپه بنا بگذاریم، آیا آمادهای که بروی؟» من همیشه آمادهام! نه تنها آمادهام بلکه آرزوی همیشگیام این است!» چیزی که بیش از هر چیز در این مستند هویداست، مواجههی بیواسطه مستندساز با جوهرهی اصلی اسرائیل است؛ یعنی اشغال مستمر بیقید و شرط. مستندسازان با همراهی یکی از سربازان سابق اسرائیل، از نزدیک با جوانان هیلتاپ مصاحبه میکنند و خشونت عریان و بدون ملاحظهی آنان را به تصویر میکشند. جوانان هیلتاپ برای جعل سرزمین جدید دست به هر جنایتی میزنند و این جنایات در مصونیت کامل قانونی دولت اسرائیل رقم میخورد.
پینوشت یک. منظور از «حملههای تنبیهی» که در مستند به آن اشاره میشود، سیاست حملات تنبیهی یا همان «Price tag attack policy» است که صهیونیستها در مقابل هر اقدامی که علیه شهرکسازی انجام شود، اعمال میکنند؛ با این توجیه که هر کس مقابل شهرکسازی بایستد، میبایست بهای سنگینی پرداخت کند.
پینوشت دو. در مستند به بخشهای A و B و C در کرانه باختری اشاره شده است. بر اساس توافقات میان تشکیلات خودگردان فلسطین، مسئولیت تأمین امنیت داخلی منطقه A بر عهده تشکیلات خودگردان فلسطین است که این امر در هماهنگیای امنیتی با اسرائیل انجام میشود. در منطقه B نیروهای اسرائیلی میتوانند برای عملیات امنیتی وارد شوند و بر تردد نظارت دارند و فلسطینیها تنها در امور مدنی مسئولیت دارند. در منطقه C تقریباً هیچ چیزی تحت کنترل فلسطینیها نیست. فلسطینیان در این منطقه که بیش از نصف کرانه باختری را در برمیگیرد حتی برای ساختوساز هم نیاز به مجوز اسرائیل دارند که به ندرت صادر میشود.