داستانِ داستان نگفتنِ جامعهشناسی
سخنرانی حمید رضا جلایی پور در نشست «سرخوردگی فعالان اجتماعی» - ۱۰ مرداد ۹۵
امروز شاید رایجترین گفتگوهای جاری حوزه عمومی، عمدتاً شکل گلایههایی بعضا مستند به بررسیها و مطالعات تجربی و عینی پیدا کردهاند. ناکارآمدی دولت در احیای بازار از دسترفته، ناکفایتی دانشگاه در تشخیص مسائل و تربیت کارشناسانی صاحبنظر در آن مسائل، مسئولیتگریزی والدین در قبال خطرات پیشروی نسل آینده کشور و … همه موضوعات اینچنین گفتگوهای گلایهوار مردمی است. معمولا پژوهشگر اجتماعی در مواجهه با چنین گفتگوهایی، خود را در برابر واقعیت برهنه جامعه میپندارد ولذا به خود اجازه میدهد احساسی را که دریافت کرده است، در لباس مفاهیم جامعهشناختی و به زینت استنادات مطالعات تجربی روایت کند. دکتر جلایی پور در این سخنرانی، سعی دارد یکی از این داستانها را روایت کند. «پدیده سرخوردگی اجتماعی» نقل هر محفل شبه علمی شده است، موضوع تحقیقات جامعهشناختی و روانشناختی بسیاری قرار گرفته است، انبوهی از استنادات تجربی را بهدنبال خود میکشاند، اما نهایتا داستان قدرتمندی برای ما نمیآورد. گویی جلایی پور به این اشاره دارد که ذهن پرسشگر و پرشور ما، به اقتضای درک دراماتیک و داستانطلبی که دارد، چگونه واقعیتها را با روایتی تراژیک میسراید و میخواند، اما همین داستانطلبی و ماجراجویی او را از درک واقعیت بازداشته است. جلایی پور در روایت خود، دوگانهی حکومت و مردم را پیش میکشد و از این معبر روایت خود را چنین ادامه میدهد که آنجایی که حکومت مانع نشود، صحنه بازی، مشارکت قابل اعتنای عمومی را شهادت میدهد و اثری از سرخوردگی اجتماعی نیست. گویی تمام داستان در جدال بین مصلحتنگری و محافظهکاری حکومت و پرشوری و سلحشوری مردم شکل میگیرد. اما روایت جلایی پور در عین وعده رهایی که ابتدای روایت او هست، در نهایت ما را به همان قصههای تکراری کلیشهای ارجاع میدهد. و اینچنین امکان سیاسیشدن از روایتی که محتوای سیاسی جدال حکومت و مردم را حمل میکند، گرفته میشود. در نهایت روایت او همانقدر که داستان جذابی نیست و درام قدرتمندی ندارد، واقعیت را هم به تصویر نمیکشد و ما را مهیای لحظه تصمیم و پیشروی نمیکند.
تعداد بازدید : 252