علامه طباطبایی همیشه به کوشش جدی علمیاش و راهی که در فلسفه و تفسیر پیمود، شناخته میشود. تلاش علمی و نظری علامه گاه به نحوی دنبال میشود که گویا او در گوشهای نشسته و فارغ از عالَم به خلوتگاه تفکر پناه برده است. آن زمان هم که به تکاپوی فعال علامه توجه میشود از تعامل منتقدانهی او با فلسفه معاصر غرب -خصوصاً با ارجاع به کربن- و تأملات بهروز او در همین اتمسفر سخن رانده میشود؛ اما چیزی که در علامه باید به آن توجه کرد تأملی است که او در بنیاد سیاست داشته است.
در گفتگویی که با سیدعلی متولی داشتیم به این پرداختیم که چگونه علامه طباطبایی سیاست را در ایران ممکن کرد. متولی توضیح میدهد که علامه با طرح «اعتباریات» و کشف نقطهی اتصال ظاهر و باطن توانست زندگی و سیاست را به ساحت اندیشه راه دهد.
در طول تاریخ، فقیه شیعه با بحران دخالت در سیاست بدون آلوده شدن به آن دست و پنجه نرم کرده است. در مشروطه فقیه اراده کرد تا کمی بیش از گذشته خود را در میدان سیاست حاضر کند اما یک چیز هنوز اجازه حضور تام و تمام به او نمیداد: احکام حقیقت نمیتوانند در دنیا محقق شوند چون حقیقت متعلق به ساحت وحدت و ثبات است و سیاست و اداره ساحت تکثرات پراکنده و متغیر.
بحران مشروطه، بحران ادارهی ایران بود. ادارهی ایران با اختلال مواجه بود و فقها مجبور به تأملی دوباره دربارهی این جایگاه «اداره» شدند. عاقبت طرح «دارالشورای ملی» به نقطهی عملی رسید و فقیه دستش در سیاست بازتر شد. اما این تلاش فقهی-سیاسی با شکست مواجه شد. ایران با مجلس ملی هم قابل اداره نبود. چالشهای جدیای که میان فقها سراغ داریم و منجر به اعدام شیخ فضلالله هم شد، در واقع یک چالش فقهی و نظری نبود. هر دو جریان فقهی معتقد بودند که مقام امام غصب شده و مسئولیت امام در دوران غیبت به دوش فقهاست اما حالا که فقیه توان قرار گرفتن در رأس صحنهی سیاسی را ندارد، باید این مقام را به کسی تفویض کند. یکی به شاه تفویض میکند و دیگری به مجلس شورای ملی. فقیه نه فقط به دلایل مادی و زمینهای که به دلایلی دیگر هم نمیتواند خودش مسئولیت مقامش را کاملاً به عهده بگیرد؛ فقیه نمیتواند حقیقت را آلوده به سیاست و اداره کند و این مسألهی اصلی است. علامه طباطبایی با طرح اعتبار توانست راهی را نشان دهد که در آن حقیقت میتواند در همین دنیای خاکی محقق شود. حقیقت میتواند در کثرات ظاهر شود بی آن که از وحدت و ضرورتش چیزی کم شود. این تلاش فکری-سیاسی با امام خمینی و در انقلاب اسلامی به نتیجه میرسد.