جغرافیای غرب آسیا بعد از جنگ جهانی دوم با مهمانی ناخوانده روبرو شد. اسراییل، بیش از اینکه کشوری در غرب آسیا باشد نشاندهندۀ نظم جدیدی بود که در این منطقه شکل میگرفت. نظمی سیاسی و اقتصادی که مخالفانی داشت. مصر، عربستان، سوریه، گروههای مبارز فلسطینی و دیگر کشورهای عربی اولین مخالفان اسراییل بودند. روند مقاومت در مقابل این نظم، فراز و نشیبهای بسیاری دید. از انتفاضههای فلسطینی و جنگهای لبنان تا جنگ شش روزه نمونههایی از تلاش دولتها و ملتهای غرب آسیا برای متوقف کردن این نظم است.
اما نقطۀ عطف این مبارزه پیروزیهای جنبش حماس و حزبالله است. آنجا که مردانی از خاستگاههای گوناگون در مقابل دشمنی واحد دوشادوش یکدیگر میایستند. حزبالله لبنان با رهبری سیدحسن از جنبشی نظامی به حزبی سیاسی که شاخۀ نظامی هم دارد تبدیل شد و در خاک لبنان ریشه دواند.
جغرافیای سیاسی منطقه بعد از پیروزیهای حزبالله و حماس در جنگهای بعد از سال ۲۰۰۰ شکل دیگری گرفت. تشکیل محور مقاومت در منطقه به پشتیبانی ایرانْ دریای مدیترانه تا دریای سرخ را در مقابل نظم قدیمی منطقه برکشید.
بیژن عبدالکریمی در نشست عصرنصرالله با توضیح جغرافیای فعلی منطقه و کار بزرگ حزبالله در جنگ سوم لبنانْ نقش کلیدی جمهوری اسلامی را در محور مقاومت و سیاست داخلی ایران بازتعریف میکند و توضیح میدهد که چگونه روشنفکران ایرانی از درک این نقشه عاجزند.
آن چه عبدالکریمی در اینجا کمتر به آن توجه میکند این است که گرچه وجود محور مقاومت در نهایت به استقرار و استحکام بیشتر ایران منجر میشود اما این گروههای مقاومت هر یک به اقتضای استقلالخواهی ملتهای خود شکل گرفتهاند حتی اگر بپذیریم بدون انقلاب اسلامی تولد این گروههای ماهیتاً جدید ممکن نبود.
فیلم بخشی است از سخنرانی بیژن عبدالکریمی در نشست عصر نصرالله که توسط پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در چهلمین روز شهادت سیدحسن نصرالله برگزار شده است.