دانستن حق کسی است که از آن بترسد
سخنرانی دکتر فرشاد مومنی در همایش بیم ها و امیدها در جهانی پرمخاطره - آذر ۱۳۹۵
تأکید بر دانایی و «دانستن»، در تحولات سیاسی معاصر ایران، خصوصا در دو دههی اخیر، به یک شعار سیاسی تبدیل شده است. اگر دیرزمانی، اصلاحطلبان ایران، با سر دادن شعار «دانستن حق مردم است» سعی داشتند خود را از رقیبشان متمایز کنند؛ امروز در ادبیات نامزدهای اصولگرای انتخابات ریاستجمهوری نیز میشنویم که میگویند «دانستن حق مردم است»، البته در این سیر تحول تاریخی، مفهوم دانستن، تحولات و تطوراتی نیز داشته است: اگر اصلاحطلبان، هرچه بیشتر بر جنبههای آزادیخواهانه و دموکراتیک «دانستن حق مردم است» تأکید داشتند؛ امروز اصولگرایان، بر پایهی همین شعار، مسائلی از قبیل شفافیت عملکرد مالی دولت و بنگاههای عمومی، خصوصی و … را مراد میکنند. ممکن است اصلاحطلبان، تسری گفتار «دانستن حق مردم است» به ادبیات سیاسی رقیب را دستاوردی برای خودشان تلقی کنند، و یا اصولگرایان، گمان کنند با اضافه کردن مصادیقی برای این شعار، دستاورد مهمی داشتهاند. واقعیت اما آن است که در شرایط فعلی نمیتوان از هیچ دستاوردی سخن گفت. سر دادن شعار «دانستن حق مردم است»، هرچند شاید کمپینهای انتخاباتی هر دو جریان سیاسی را روزگاری گرم کرده باشد، اما از آنجایی که هیچکدام از دو جریان سیاسی، تأکید بر دانایی را از مانیفستی سیاسی، فراتر نبردهاند و از ثمرات دانستن و الزامات رشد دانایی در جامعهی ما و احیاناً تهدیدات آن سخنی به میان نیاوردهاند؛ گفتار دانایی، راه به جایی نبرده است.
فرشاد مؤمنی در این سخنرانی، تلاش میکند ما را با چهرهی عریان «دانایی»، و فرصتها و تهدیدهای پیش روی آن مواجه سازد. مومنی از «انقلاب دانایی» سخن میگوید: روندی تاریخی و فرهنگی در جریانهای اقتصادی که جایگاه انسان را در حیات و رشد جامعه به والاترین و انسانیترین سطح ممکن میرساند. مؤمنی تاکید میکند که از طرفی اهمیت نگاه به آینده برای فهم عالمانه بایستههای کنونی از دریچه انقلاب دانایی یک ضرورت حیاتی برای ماست و از طرف دیگر پیامدهای پرشتاب رشد اندیشه و خلاقیت، به زودی بر سر ما فرود خواهد آمد.
هرچه هست ما ناچاریم دانستن را فراتر از یک شعار سیاسی، به نحو عمیقتری دریابیم و «انقلاب دانایی» و شتاب تاریخی که از پی آن آمده است را به درستی بشناسیم. پیشنهاد مومنی برای چنین مواجههای، چنگ زدن به دو گروه از خردورزیها است: یکی فکر فلسفی و دیگری دیدگاه میان رشتهای. قلمروهایی که نهایتاً امکان برخورد غیر مطلقگرایانه در ساحت اندیشه را به ارمغان آورده و ما را به تعمق در «دانستن» و بایستها و نبایستهای آن نزدیک میکند.
تعداد بازدید : 504