دانشگاه و درماندگیِ ما در تحلیل مسائل اجتماعی
سخنرانی مهدی منتظر قائم در نشست «ستایش: گفتوگویی درباره آسیبهای اجتماعی» - ۱۲اردیبهشت ۹۵
همان برخورد اخلاقی و سطحی که دکتر منتظر قائم در این سخنرانی، مدتی پس از قتل ستایش، به آن تذکر میدهد باعث میشود، تمام ماجرای ستایش، خود قتل و محکومیت قاتل را تا حالا از یاد برده باشیم. همان رسانهها و فضای مجازی که اینجا علیه آنها سخن میرود، کمکمان میکنند هر روز آدمهایی سطحیتر و سهلگیرتری شویم. آدمهایی که یاد گرفتهایم در مواردی اینچنین باید به موقع «برخورد اخلاقی لازم» را انجام داده و پس از چندی کل موضوع را به آسانی فراموش کنیم. چندی است از اعلام خبر محکومیت نوجوانی که قاتل ستایش بود، گذشته است و شاید طبیعی است که بسیاری آنرا فراموش کرده باشند. خود قتل، زمانی که اتفاق افتاد، باب صحبت از بسیاری موضوعات را در رسانهها و فضای مجازی باز کرد. به زودی هم بسته شد. این طور مسائل خیلی سریع پای دانشگاه و جامعهشناسی را به ماجرا باز میکنند و چنین جلساتی برگزار میشوند تا مسئله را تحلیل کنند؛ اما سخنرانان در این جلسات حرف چندانی برای گفتن ندارند و تمام مدت مشغول تعریف ماجرا و حرف های کلیاند. حرفهایی نظیر اینکه «باید موضوع را تحلیل عمیق کرد»، «نباید با مسئله برخورد اخلاقی و احساسی شود» و... معلوم نیست این تحلیل عمیق، غیر کلی و علمی چه زمانی قرار است اتفاق بیافتد؟! اگر رسانههای ما فراهم تحلیلیهای عمیق مسائل اجتماعی نیستند، ناگزیریم سراغ دانشگاه را بگیریم. اما دانشگاه چقدر قادر به تحلیل است؟ چنانکه میبینیم ما را حواله به تحلیلهای عمیقتر و دقیقتری میدهد که کمتر دیدهایم. دانشگاه از دادن روایت در قبال مسائل اجتماعی ناتوان است. او می تواند این برخورد سطحی را حواله به رسانهها، یا سطحی شدن مردم دهد. اما این درماندگی نهاد دانشگاه، پرسشهایی درباره وضع پرمخاطره علم در ایران، ایجاد میکند؛ آیا از اساس گوشی برای شنیدنِ این تحلیل دقیق و عمیق علمی، وجود دارد؟ آیا پژوهش علمی مشتریهای مصمّمی دارند؟
تعداد بازدید : 4